سانتا چه چیزی برای ما آورد؟ دو پناهنده سوری | کریسمس

[ad_1]

در نیمه راه بازی سالانه پاس نارنجی-زیر چانه بودیم که فهمیدم کریسمس خوب است. نه ، نه فقط خوب ، بهتر است.

مادر من از Dandonia وقتی صحبت از بازی های سنتی کریسمس ما می شود کاملاً رقابتی است – هیچ کس دروازه بان را بیشتر و سریعتر پرتاب نمی کند. اما در آنجا او بین محمد و ایمن ایستاد و خیلی بیشتر از حد معمول طول کشید تا یک پرتقال از زیر چانه یکی از میهمانان سوری ما بدست آورد تا قبل از انتقال مطمئن آن به پرتقال.

“مادر خوب هستی؟”

“خوبم مرسی. شما نگران تیم خودتان هستید. “

تیم من بدون استفاده از دست توانست نارنجی را با 12 نفر به بالا و پایین خط ما منتقل کند و برنده شد. مادرم به نظر نمی رسید.

جمع آوری قبیله برای خانواده ما برای کریسمس هرگز چیز کمی نیست. تدارکات بهداشتی و سفر اجازه می دهد ، ما معمولاً 20 نفر به علاوه هانینگتون و اسکاتز و همچنین خواستگارها هستیم. در سال 2017 ، به لطف اضافه شدن محمد و ایمن و چند نفر دیگر از دوستانشان ، تعداد ما حتی بیشتر شد.

پیتر هانتینگتون (چپ) با دوستان و خانواده خود در کریسمس ، در تصویر توسط پناهنده سوری ایمن الهاوسین ، که در آن زمان در هانتینگتون بود ، بود.
پیتر هانتینگتون (سمت چپ) با دوستان و خانواده خود در کریسمس ، از ایمن الهاوسین ، یک پناهنده سوری که آن زمان در هانتینگتون بود ، عکس گرفت. عکس: ایمن الحسین

من خیلی نگران کریسمس بودم. ما یک خانواده خاص مذهبی نیستیم ، اما برخی از موارد قابل بحث نیستند. ما همیشه باید چهار فیلم کلاسیک کریسمس را تماشا کنیم: این یک زندگی شگفت انگیز است. گرینچ و خانه یکی. 2. همه ما نامه ای برای سانتا می نویسیم ، چه او را باور کنیم یا نه. و همه ما به نیمه شب می رویم و ریه ها را می خوانیم ، صرف نظر از … قبلی

من نگران بودم که آیا میهمانان ما ، هر دو مسلمان ، می آیند یا نه. من نگرانم اگر آنها بخواهند.

ما پناهندگانی مانند محمد و ایمن را که فقط خجالتی سال هستند ، پذیرا شدیم. ما تصمیم گرفتیم این کار را انجام دهیم زیرا می توانستیم این کار را انجام دهیم. ما در یک خانه بزرگ در بخشی از لندن با پارک و جنگل ، بارها و یک خیابان عالی و مناسب زندگی می کنیم. خلاصه اینکه ، ما بسیار خوش شانس بودیم و به محض این که مشخص شد هر دو فرزندمان برای تحصیل و کار به گلاسگو می روند ، وقت آن رسید که آن شانس را با افرادی که خیلی کم سرگرم بودند تقسیم کنیم.

همسرم با تماس با موسسه خیریه پناهجویان خانگی ، که اساساً خدمات خواستگاری را ارائه می دهد ، پناهجویانی را که نیاز به اسکان موقت دارند با خانواده ها یا افرادی که مایل به پذیرش آنها هستند ، ابتکار عمل را در دست گرفت. حداقل شرط ارائه اتاق در خانه و قفسه در یخچال است که مهمان بتواند غذا در آن ذخیره کند. در عمل ، البته ، در نهایت خیلی بیشتر به اشتراک می گذارید. تأیید این امر در بسیاری از جشن های کریسمس ، از جمله خمیر مایه به شکل پودینگ ، کاملاً ساخته شده از برگ های انگور پر از برنج بود.

معمولاً همه مسئولیت آوردن بخشی از غذا به نشست سالانه ما را بر عهده می گیرند. میان وعده ها ، میان وعده ها ، چند غذای اصلی ، پنیرها ، مشروبات الکلی ، پودینگ ها و قرص ها برای هضم غذا – هرکسی چیزی به همراه دارد. امسال ، محمد و ایمن پیشنهاد کردند که این کار به گونه دیگری انجام شود. اگر همه ما چند پوند کمک مالی می کردیم ، آنها از دوستشان Mo Rahime ، مردی که در پشت رستوران به نام Eggs Mo بود ، می خواستند که به آنها کمک کند تا به کل مراسم طعم سوری بدهند.

مو می تواند تخم مرغ را بهتر از هر تخم مرغی که حق چشیدن را دارد بچشد اما با کمک آیمن و محمد پا را فراتر گذاشت. تورتیلا تازه پخته شده با هوموس خانگی و بابا گانوش دودی. برنج سوری با مرغ سوخاری ، تخم مرغ نیمی از روش های مختلف را پخت ، از جمله “تخم مرغ جنگل” که او در اردوگاهی در خارج از کاله ایجاد کرد. بعلاوه ، البته پر شدن برگهای انگور که بیشتر شبیه یک کار هنری است تا میان وعده.

نان شکسته شد و گفته شد. جوانان سوری علناً با اعضای علاقه مند خانواده در مورد آزمایشاتی که برای رفتن به انگلیس پشت سر گذاشته اند صحبت کردند. من به عنوان بخشی از مطالعه کتابی که می نوشتم ، با آنها و پناهندگان دیگری که در مورد سفر آنها در آفریقا و اروپا ملاقات کردیم صحبت کردم و فهمیدم که اگر چیزی وجود داشته باشد ، ما وحشت را دست کم گرفتیم.

بین داستان ها ، همه به نوبت در Spotify شرکت می کردند و نتیجه ترکیبی جالب از آلبوم کریسمس Motown ، Fairouz ، Slade ، Sabah Fakhri و Bob Dylan بود.

جشن روز و شب با چند بازی ، گیتار ، سازدهنی و جوک بیشتر به پایان رسید ، ترجمه برخی از آنها آسان تر از بقیه بود. شخصی گزیده ای از آهنگ کریسمس دیکنز را می خواند ، شخصی دیلن توماس را می خواند. سرانجام ، ایمن ایستاد و “شعر دمشق” نزار کابانی را خواند. او به زبان عربی و سپس انگلیسی صحبت می کرد.

“من یک داماسک هستم
وقتی مرا به دو نیم کردی
فقط انگور و سیب خواهید داشت
سر راهت قرار بگیر. “

انجام این کار دشوار بود و عاقلانه هیچ کس تلاش نکرد. بهتر است که بنشینیم و هدیه های زیادی را که این بچه های جوان از دمشق برای ما آورده اند جشن بگیریم.

پیتر هانتینگتون تریلر سیاسی “تک منبع” که در قلب بهار عربی تنظیم شده است ، توسط “دو راه” منتشر می شود / جان موری

[ad_2]