[ad_1]
تo خواندن زندگی نامه باراک اوباما در آخرین روزهای آشفته دونالد ترامپ این است که به ورطه بین دو انتهای مخالف بشریت نگاه کنیم و بار دیگر تعجب کنیم که چگونه همان کشور دو انسان مبهم را انتخاب کرد.
جایی در بالای لیست طولانی تقابل ها درک آنها از زبان و حقایق است. در آستانه انتشار کتاب ، ترامپ توئیت های آماری را درباره پیروزی در انتخابات منتشر كرد ، كه قاطعانه آنها را از دست داد ، بیانیه ای كه به مدت 10 دقیقه رسماً به عنوان اطلاعات غیرعلنی علامت گذاری شد. در انتهای دیگر مقیاس سرزمین موعود اوباما ، 701 صفحه از روایت ، تأمل و درون نگری زیبا نوشته شده است که در آن او اغلب به انگیزه های خود می پردازد.
اوباما به صراحت اعلام کرد که به اعتقاد او افزایش از 44 به 45 رئیس جمهور تصادفی نیست. برعکس ، صرف این واقعیت که یک مرد سیاه پوست باتجربه ، باهوش و رسوا در کاخ سفید ساکن بود کافی بود که ضد آن را ایجاد کند.
این موضوع به هیچ وجه موضوع کتاب نیست ، اما تحت تقویم سالهای اوباما ، بحران اقتصادی موروثی ، مبارزه برای مراقبت های بهداشتی مقرون به صرفه و بازاندیشی در مورد جایگاه ایالات متحده در جهان ، کینه نژادپرستانه در پایین کمین کرده و تجسم نارنجی آن با هر فصل تشدید می شود.
در مقدمه ، اوباما می گوید که می خواست داستان ریاست جمهوری 500 صفحه ای خود را بازگو کند و آن را ظرف یک سال به پایان برساند. اما سه سال و 200 صفحه بعد او فقط بخشی از راه را مدیریت كرد.
سرزمین موعود ما را از کودکی تا ترور اسامه بن لادن در ماه مه سال 2011 می برد ، و در برخی از تحولات و تصمیمات با جزئیات جزئیاتی که ممکن است برخی از خوانندگان را به این فکر وادارد که آیا ممکن است نقطه شیرینی بین دوره ریاست جمهوری ترامپ برالت و جدال جدی اوباما وجود نداشته باشد. ، بین انکار کامل خطاها و بررسی طولانی مدت هر یک. (جلد دوم در حال اجرا است ، تاریخ تحویل نامشخص است.)
دوران کودکی اوباما قبلاً قلمرو آشنایی بوده است (این سومین کار زندگی نامه وی است) ، و این بار او درباره چهار سال حضور در اندونزی چیز کمی می گوید و از بازگشت خود به هاوایی برای زندگی در کنار پدربزرگ و مادربزرگ مادری اش می گوید. تأملات جالب توجهی در مورد نکته اصلی وجود دارد ، از یک نوجوان معمولی باری ، مشغول بسکتبال و دختران ، تا یک مرد جدی سرنوشت – تحولی که رئیس جمهور سابق می گوید ، هنوز دوستان دبیرستانی یک سوال دارند: “چگونه جهنم اتفاق افتاد؟”
بخشی از پاسخ اضطراب در پوست خود او بود ، که به حدی خارش داشت که دیگر نمی توان از آن چشم پوشی کرد. اوباما خود را چنین توصیف کرد “همزمان و در همه جا و در هیچ کجا ، ترکیبی از قطعات ناسازگار ، مانند پلاتیپوس یا برخی از حیوانات خیالی.”
او درمان خود را در کتاب ها پیدا می کند و فروش سرنوشت ساز هونولولو را شناسایی می کند ، جایی که با انبوهی از یافته های اعتیاد آور دست دوم از آنجا می رود. آنها همراه ، دلگرم و راهنمای او می شوند ، گرچه او اذعان می کند ، مانند تقریباً هر دانشجوی تاریخ ، برخی از کارهای ادبی او انگیزه های مبهمی داشته است: او مارکس و مارکوزه را خواند تا بتواند با “سوسیالیست پا دراز” صحبت کند. مدرسه شبانه روزی ، و فوکو و ولف “برای دوجنس گرایان اثیری که عمدتا سیاه پوش بودند.” دستوراتی احتمالاً قبلاً در اتاق های خبر در سراسر کشور صادر شده است تا بتوان ردیابی هر دو زن را انجام داد.
سرزمین موعود انتظارات اساسی مربوط به زندگی نامه های سیاسی را فراهم می کند ، و از این طریق نمای کم عمقی از نیروی محرکه ارائه می دهد. به عنوان مثال ، تلاش ها برای مبارزه با جت لگ ، در حالی که علاقه خود را به سخنرانی های دیگر رهبران در اجلاس های بین المللی حفظ می کند ، و از این مناسبت برای کارهای اداری مخفیانه استفاده می کند ، توصیف می کند.
در هنگام واردات تاریخی جزئیات خوبی نیز دیده می شود ، مانند خرابی سیستم ارتباطات پیشرفته و پیشرفته کاخ سفید در هنگام سفر اوباما به برزیل ، زمانی که زمان سفارش اولین مداخله نظامی وی در لیبی فرا می رسد. از این گذشته ، رئیس جمهور از تلفن همراه معمولی استفاده می کند ، “که احتمالاً برای سفارش پیتزا نیز استفاده می شده است” ، تا فرمان مرموز را به ژنرال واشنگتن برساند.
دو ماه بعد ، وقتی صحبت از دستور حمله به بن لادن در پاکستان می شود ، رئیس جمهور تصمیم نهایی را در خانه توافق ها در کاخ سفید می گیرد و بازی بسکتبال در پس زمینه قرار دارد. این کتاب قبلاً خبر تأیید کرده است که جو بایدن یک حمله را توصیه کرده است – واقعیتی که اگر چند هفته زودتر منتشر می شد بدون شک به رئیس جمهور تازه انتخاب شده صدمه می زد ، اما اکنون اطمینان از رویکرد نسبتاً هوشیارانه بایدن به مقامات نظامی ایالات متحده را می دهد.
اوباما طرح هایی جذاب ، هرچند ناامیدکننده و مأیوس کننده توسط رهبران همکار خود ارائه می دهد. دیوید کامرون شهری است و با اعتماد به نفس ، گرچه سرشار از “اعتماد به نفس کسی است که زندگی هرگز بیش از حد فشرده نبوده است”. ولادیمیر پوتین از دوران تاریک سیاست ماشین در شیکاگو با رئیس حزب مقایسه شده است ، “به استثنای سلاح های هسته ای و وتوی شورای امنیت سازمان ملل”. دیمیتری مدودف ، طرفدار Deep Purple ، طرفدار سازگارتر پوتین ، و “قاطعانه ای کنایه آمیز است ، گویی که می خواهد من بدانم که او واقعاً هر آنچه را که می گوید باور ندارد”.
در بازگشت به خانه ، نقطه عطف اولین دوره اوباما در سال 2010 اتفاق می افتد ، هنگامی که آرزوهای او با تصرف مجلس نمایندگان جمهوری خواه در انتخابات میان دوره ای فاجعه بار متوقف می شود. وی نه تنها از شکست ، بلکه از افراطی که رهبران اتحادیه اروپا آماده رفتن هستند ، تعجب می کند و تهدید می کند که اولین بدهی جهان را تحریک می کند ، که توسط قوانین آن مسدود خواهد شد. اوباما ، طبق معمول ، چیزی بسیار زشت تر از سیاست را احساس می کند ، و توصیف “یک واکنش احساسی ، تقریباً احشایی نسبت به دوره ریاست جمهوری من ، متفاوت از هرگونه تفاوت در سیاست و ایدئولوژی” است.
وی یادآوری می کند: “به نظر می رسید که حضور من در کاخ سفید ، مانند یک وحشت عمیق ، باعث ایجاد یک اختلال طبیعی شده است.”
او فقط در سال 2010 هنگامی که توسعه دهنده املاک و مستغلات و مجری برنامه واقعیت نمایش به دستیاری که پیشنهاد حذف نشت نفت در Deepwater Horizon را داشت ، به طور مبهم از وجود ترامپ اطلاع داشت. ترامپ با اطلاع از محدود بودن چاه ، دنده را تعویض کرد و – به طور مخفیانه اشاره کرد که اوباما یک شام دولتی را در چادر ترتیب داده است – پیشنهاد کرد که آماده ساخت “یک سالن رقص زیبا” در کاخ سفید است. این پیشنهاد مودبانه رد شد.
وقتی ترامپ پنج سال بعد کاندیداتوری خود را برای ریاست جمهوری آغاز کرد ، بقیه حجاب نژادپرستی را که زمینه ساز انسداد جمهوری خواه است ، بر می دارد و کارزار خود را بر پایه تبلیغ “خیالی” مبنی بر اینکه رئیس جمهور در ایالات متحده متولد نشده بلکه در کشور حاکم است ، بنا می کند. تندروهای اسلامی. اوباما از بردن کارهای شیطانی ترامپ در فاکس نیوز تعجب نمی کند ، اما به وضوح هنوز هم عصبانی است که به عصیان وقت بی پایان در ABC ، NBC و CNN داده شده است. مطبوعات محکم به اظهارات نژادی با “بی اعتمادی مودبانه” واکنش نشان دادند ، اما ، اوباما اضافه می کند ، “آنها در هیچ لحظه به سادگی و صادقانه ترامپ را دروغگو خطاب نکردند و ادعا کردند که نظریه توطئه ای که وی تبلیغ می کرد نژادپرستانه بود.”
این حقایق صریح تا اواخر دوره ریاست جمهوری ترامپ توسط رسانه های جریان اصلی پذیرفته می شد – احترامی غیرقابل استحقاق که ممکن است به افشای دفاع کشور در برابر تهدید موجود بپردازد.
[ad_2]