در اینجا نحوه درک سیاست نقض پایتخت ایالات متحده آمده است نقض برجام ایالات متحده

«В.فاشیسم مرغ بازگشته است ، نمی گوید “من فاشیسم”. این پیشگویی ، منتسب به نویسنده ایتالیایی ایگناسیو سیلونه ، توسط اینترنت به درستی تصاحب شده و به یک الگوی رفتاری خسته در توییتر تبدیل شده است. اکنون کاربران تقریباً هر چیزی را جایگزین “ضد فاشیسم” می کنند. : این یک کودتای (تلاش) بود که به عنوان چیز دیگری مبدل شده بود. دیگران اصرار داشتند که این یک کودتا نبود بلکه “رفع شکایت های جمع شده” بود (ادوارد لوتواک) ، “یک باند بزرگ دوچرخه سوار که در یک سیرک لباس پوشیده بود” (مایک دیویس) ، ” شعبده بازهای راست-راست »(الکس کالینیکا) یا« بازسازی »تخیلاتی که در ابتدا در شبکه های اجتماعی آزمایش شده است (ولفگانگ اولریش).

برخی از این تفاسیر به بی اهمیت جلوه دادن وقایع متهم شده اند. اما درماندگی معنایی در برابر حوادث واشنگتن نشان دهنده عدم اطمینان بیشتر درباره یک پدیده عمومی تر است. سردرگمی در مورد واقعه نشان دهنده سردرگمی در مورد جنبش به عنوان یک کل است. آیا “پوپولیسم راست گرای” مدرن بهترین توصیف “اقتدارگرایی” یا حتی “فاشیسم” است؟ پاسخ به سطحی از جهت گیری بستگی دارد: ایدئولوژی ، ساختار نهادهای آنها ، زیبایی شناسی ، طرفداران یا عواقب اقدامات آنها. اگر از فیلسوف مجارستانی گاسپار میکلاس تاماس پیروی کنیم ، با تعریف بسیار گسترده ای از فاشیسم به عنوان “گسست از سنت روشنگری شهروندی به عنوان یک حق جهانی” ، این شباهت بیشتر می شود. گرایش به خشونت و ماشین گرایی نیز در این راستا نشان می دهد.

اما وقتی استراتژی ها ، زیبایی شناسی یا جمعیت شناسی را دنبال می کنیم ، تفاوت ها بیشتر نمایان می شوند. وقتی نویسندگانی چون سایلون و اریش فروم فاشیسم را در دوره بین جنگ تجزیه و تحلیل کردند ، آنها آن را به عنوان اتحادی بین آنچه قبلا “سهم سرمایه” (یعنی تجارت) و خرده بورژوازی نامیده می شد برای دفع چالش های کارگران تفسیر کردند. در جنبش کارگری به طور شهودی ، ما فاشیسم را تلاشی برای برقراری نظم و محروم کردن دشمنان از قدرت سازمانی با ابزارهای استبدادی می دانیم. نازی ها به زور شبیه سازی جامعه مدنی ایجاد کردند: سازمان هایی برای زنان جوان و صاحبان اتومبیل (نمونه ای کلاسیک NSDAP Kraftfahrkorps). شرکت بزرگ اجباری فاشیسم آلمان ، کارفرمایان و اتحادیه های کارگری را مجبور به حرکت به جبهه کار ملی کرد ، در حالی که قدم های غاز توده ها با پیراهن های قهوه ای یا مشکی کاملاً تنظیم شده بود.

امروز چه چیزی متفاوت است؟ واضح تر است که اتحادیه های اروپا و ایالات متحده ضعیف تر از هر زمان دیگری در 150 سال گذشته هستند (به استثنای دوره های فاشیستی). دشمنان سوسیالیسم دیگر واقعیت خود را تهدید نمی کنند ، فقط می توانند به روح آن رجوع کنند. ناگهان ، همه چیز “سوسیالیست” خوانده می شود: خواستار محدود کردن سرعت اتوبان آلمان ، افزایش کنترل تسلیحات ، و همچنین برنامه خرید اوراق قرضه بانک مرکزی اروپا.

آنچه تعجب آورتر است ، برخلاف سالهای جنگ بین الملل و علی رغم همه تلاشهای دانشمندان علوم سیاسی ، هنوز هم دقیقاً مشخص نیست که کدام گروه ها امروز پایگاه اجتماعی “پوپولیسم راست را” تشکیل می دهند. این واقعیت که برخی از نخبگان تجاری درگیر “پوپولیسم راست گرایانه” می شوند – به یاد داشته باشید روپرت مورداک (رسانه ها) ، چارلز کوچ (سوخت های فسیلی) ، کریستوف بلوچر (مواد شیمیایی) و دونالد ترامپ (املاک و مستغلات) – از بین می رود “پوپولیسم”. به عنوان قیام “معدنچیان” یا توضیحی درباره مشکلات “بازندگان جهانی شدن”. دانشگاهیان و کارشناسان بر نقش کارگران صنعتی که شغل خود را از دست داده اند تأکید می کنند. اما آیا هنوز کارگران بیکار به خیابانها ریخته اند یا حتی با نرخ قابل توجهی رأی می دهند؟ شاید خرده بورژوازی یا طبقه متوسط ​​، که صاحب مشاغل کوچک است ، مهمترین م componentلفه دوم اتحاد باشد: صنعتگران یا مغازه داران کوچک که هنوز چیزی را از دست بدهد ، و چه کسی باعث ترس از ترس آنارشیسم (“تعریف پلیس”) و سوسیالیسم (افزایش مالیات) شده است؟

اما مقوله هایی مانند خرده بورژوازی یا طبقه کارگر وقتی اقتصاد در معرض کارمندان ثابت با پیمانکاران قرار می گیرد ، جایی که یک مهندس فولکس واگن مجبور به از دست دادن بیش از یک راننده کنسرت Uber یا زنی است که یک بوتیک در کنوشا ، ایالت متحمل می شود ، سود خوبی ندارد. ویسکانسین در میان جمعیتی که به کپیتول هجوم می آوردند ، راهبه ها ، سربازان ، یک شناگر المپیکی ، یک دلال املاک و مستغلات تگزاس که با هواپیمای شخصی وارد می شد و پسر قاضی نیویورک بودند. اگر تعریف روابط سیاسی خود همیشه دشوار بوده است ، این امر خصوصاً امروز صادق است.

مشکل مفاهیمی مانند “کودتا” ، “فاشیسم” و “استبداد” این است که همه آنها به دوره ای برمی گردند که فیلسوف فقید Zygmunt Bauman آن را “مدرنیته محکم” نامید. منظور وی از “محکم” جامعه ای با گروههای زیادی از مردم بود که در انجمن های میانجی (کلیساها ، اتحادیه ها ، احزاب) با ایدئولوژی هایی متحقق شده بودند که حداقل بدنبال پیوستگی و قابل پیش بینی بودن مرتبط با آن بودند.

توماس در سال 2000 از “پس فاشیسم” صحبت کرد. اما همه مفاهیم “پستی” این ضرر را دارند که فقط بگویند چیزی که نیست یا نیست. بومن خود اصطلاح “پست مدرنیسم” را ابداع كرد ، اما از یك ضد مفهوم مثبت و معنادار استفاده كرد: همانطور كه ​​بسیاری از چیزهای جامد در هوا ذوب شدند ، وی استدلال كرد ، جوامع غربی در سه ماهه آخر وارد مرحله “مدرنیته مایع” شدند. حداکثر قرن بیستم. پاشیده ، ناپایدار ، ازدحام مانند ، با مرزهای متخلخل بین جاذبه و جدیت ، صداقت و کنایه.

بومن ، که در سال 1925 در شهر پوزنان لهستان متولد شد و نقاط تاریک کل مدرنیته را احساس کرد ، مفهوم خود را به طور گسترده ای به کار برد: “مایع” ، “زمان” ، “مشاهده مایع”. وقایع مجرد ذاتاً سیال یا گذرا هستند ، بنابراین گرچه بومن در مورد “کودتای مایع” صحبت نمی کند ، اما ممکن است که او در مورد “اقتدارگرایی مایع” صحبت کند: کنایه به جای عزم راسخ ؛ شبکه های اجتماعی به جای برنامه های رادیویی ؛ ازدحام به جای تشکیلات هماهنگ کالا به جای فرم ؛ پیروان به جای اعضا ؛ به جای جلسات منظم ، فلش اوباش ها سیاست های ناپایدار به جای پروژه های بلند مدت. ترامپ صحبت های خود را با اشاره به فرهنگ پاپ همپوشانی می کند. او مانند یک شخصیت Game of Thrones در توییت های خود می گوید: “تحریم ها در حال نزدیک شدن هستند.”

تلاش برای تشخیص پدیده ترامپیسم از اسلاف آن نباید بی اهمیت جلوه کند. آنچه مایع یا گوشتخوار به نظر می رسد می تواند عواقب ناگواری به همراه داشته باشد. بمب های لوله ای هنوز هم می توانند منتظر گروه های آسیب پذیر مقامات دولتی یا نخبگان خاص باشند.

آرنولد شوارتزنگر طوفان کاپیتول را با قتل عام نوامبر در آلمان نازی در سال 1938 مقایسه کرد. تویتراتی با مقایسه و پیشنهاد Beer Hall Putsch پیشنهاد مقایسه بهتر داد. جنبش نازی خود پیش از آنکه در دهه های 1920 و 1930 از نظر سازمانی و نهادی تحکیم شود ، در 1923 هنوز در مرحله مایع بود. حالت های ماده را می توان به ترکیبات مختلفی تبدیل کرد: از جامد به مایع ، به گازی و بالعکس. از این نظر ، می توان “ترامپیسم” یا “پوپولیسم راست گرایانه” را حداقل وقتی صحبت از پایگاه متنوع آن باشد ، به عنوان تلاشی برای استفاده از روش های اقتدارگرایانه مایع برای پاسخگویی به وضعیت نقدینگی فرهنگی و اقتصادی تفسیر کرد. همه به منظور تحقق مدینه فاضله نوستالژیک موجود قوی تر.