تا آن زمان طولانی ، تاپ شاپ: من می توانم داستان زندگی خود را از طریق فروشگاه هایی که دوستشان داشتم و از دست داده ام تعریف کنم | تاپ شاپ

[ad_1]

آمن می نویسم ، گروه Arcadia فیلیپ گرین ، که شامل طرفداران سابق Topshop ، دوروتی پرکینز و ایوانز است ، در دولت سقوط کرده است. بله ، تاپ شاپ! زمانی یک تاپ شاپ به ظاهر غیرقابل تسخیر و تسخیر کننده بود.

بدون شک گرین برای این مرگ به کوید اشاره می کرد. بعضی از ما ممکن است انگشت کوچک خود را به سمت سبز بچرخانیم. یک بسته جذاب و معروف جذاب ، گرین راه خود را از جین شفردسون درخشان ، مدیر سابق برند Topshop و معمار ظهور آن در دهه 2000 جدا کرد و او را در سال 2007 ترک کرد. این منجر به کاهش آهسته اما قابل توجه کیفیت لباس شد ، و زمینه مد را برای زنجیره های خرده فروشی مانند ، از یک طرف ، زارا ، و از سوی دیگر ، Boohoo و PrettyLittleThing ، همه آنها بسیار سریعتر از Green فهمیدند که آینده آنلاین است.

سپس عکس هایی از گرین در حال رقصیدن در قایق تفریحی خود در موناکو وجود داشت و BHS که زمانی نیز مالک آن بود ، با کسری عظیم حقوق بازنشستگی در سال 2016 فروپاشید. من یک بار برای مصاحبه به دفتر Green احضار شدم ، اما معلوم شد که یک سخنرانی بلند درباره چگونگی یک ضد یهودی وحشتناک است که برای Guardian کار می کنم. وقتی گفتم که من در واقع یهودی هستم ، او به من گفت “دفتر لعنتی” خود را ترک کن – و من به نقل از او نقل قول می کنم. سالم باش ، بیگ فیل. امیدوارم اکنون وقت کافی برای استراحت در قایق تفریحی عالی خود داشته باشید.

زمان حضور من در گاردین مد ، 2000-2009 ، همزمان با دوران طلایی Topshop بود ، بنابراین انجمن های من شخصی و حرفه ای هستند. عادت ترجیحی من در تاپ شاپ بعدازظهر شنبه با یکی از دوستانم بود و لباس ها گاهی بهتر از دوستی دوام می آوردند. (آیا می توانید همیشه یک دوست جدید پیدا کنید ، اما لباسی با چاپ سلیا بیرتول با قیمت 40 پوند پیدا کنید؟

وقتی الان به Topshop فکر می کنم ، به لباس ها و سبزی که به من می وزد فکر نمی کنم. من به زمانی فکر می کنم که در سال 2007 اولین مجموعه Kate Moss را برای این برند راه اندازی کردم. زمانی که ماس با لباس قرمز بلند در مقابل مطبوعات بین المللی از ویترین عکس می گرفت ، مشتریان فریاد می زدند. این احساس بزرگترین داستان مد دهه بود – و احتمالاً چنین بود. فقط در 13 سال ، این رویا تحقق یافته است.

ج آلفرد پروفروک زندگی خود را با قاشق قهوه سنجید. من خودم را در فروشگاه هایی که دوست داشتم و از دست دادم اندازه می گیرم. این به دلیل باور غلطی نیست که محصولات در آن زمان برتر بودند ، یا اینکه در یک شنبه تاریک در فروشگاه ، خرید بسیار سرگرم کننده بود که اغلب اینگونه نبود. دلیل این امر این است که آنها هنگام جابجایی من از آمریکا به این کشور ، جزئی جدایی ناپذیر از راه شناختن این کشور بودند.

خرید با بچه ها از مدرسه راهی بود که دوست شدم ، درست مثل خرید تک آهنگ در فروشگاه های ضبط در High Street راهی است که من با موسیقی بریتانیا آشنا شدم ، و این انتقال از گروه های موسیقی پسر به Britpop بود. من می توانم از طریق فروشگاه هایی که دیگر وجود ندارند ، داستان زندگی خود را بیان کنم: برخی فقط آنلاین شدند ، برخی دیگر برای همیشه بسته شدند ، برخی بطور قابل توجهی کوچک شده اند. همه چیز مرا به زنی تبدیل کرد که امروز هستم.

ابتدا کوکای بود ، که – مانند تیموتی و هاگن داز – منطقی نبود ، اما در دهه 90 این یک مشکل بزرگ بود. در ابتدا ، کوکای مد را به قیمت ارزان به فرانسوی می فروخت تا فقط یک چرخش غم انگیز به یک محصول چسبناک شیلینگ و لباس های وحشتناک لیکرا تبدیل کند (همچنین نگاه کنید به: جین نورمن). کوک را دوست داشتم. من از کشور گپ و جمهوری موز آمدم ، و لباس های گل گلی کوکای و ژاکت کش باف پشمی رنگارنگ پس از بزرگ شدن در صحرای خاکی مانند واحه ای احساس می شد. هنگامی که کوک را بزرگتر کردید ، می توانید به کارن میلن بروید. اما فقط ترسناک ترین دختران مدرسه من در کارن میلن خرید می کردند و بنابراین من هرگز جرات نکردم تا 32 سالگی داخل شوم و بعد معلوم شد که من خیلی پیر هستم.

همانطور که گفتم ، موسیقی قسمت مهمی از تحصیلات انگلیسی من بود و به هیچ وجه یک فرد عادی نبود ، برج رکوردز و قیمت ما دانشگاه های انتخاب شده بودند. فروشگاه های برج برج آمریکایی در دهه 90 همیشه بازی Pearl Jam را بازی می کردند. در انگلیس آنها Oasis بازی کردند ، که ، به عبارت بهتر ، یک پیشرفت قطعی بود. خیابان بزرگ بریتانیا 2 ، آمریکا 0.

در دهه 90 و 2000 در قانون انگلستان تصویب شد مبنی بر اینکه در اولین روز اولین کار خود مجبور به استفاده از لوکرهای دست و پا چلفتی دولسیس بودید. تعجب آور است ، اما درست است ، و من آن را دنبال کردم. من 20 ساله بودم و بدیهی است که زندگی اجتماعی شگفت انگیزی داشتم که با کارت وفاداری بلاک باستر من پر نشد ، پر از تمبرهای اجاره مداوم فیلم های ریک مورانیس بود.

غم انگیزترین بسته شدن – “گذشته بار” ، مکان عالی برای خرید یک میز کاغذی “مدوزا” یا کراوات با چاپ “ویلیام موریس” (هدایای گذشته!) من حتی بیشتر از فروشگاه مورد علاقه خود “نوآوری” (هدایای آینده!) دوست داشتم. ) هر هدیه تولدی که برای یکی از اقوام خود در سال 1999-2012 خریداری کردم از آنجا بود. من هنوز نمی فهمم که چگونه در مقابل چنین پشتیبانی وفاداری متوقف شد.

که ما را به Topshop می آورد. به تعبیر لرد بایرون ، وقتی Topshop سقوط می کند ، جهان نیز سقوط می کند. یا ، همانطور که اکنون به طور قطع می دانیم ، احتمالاً نه. همانطور که حتی بیگ فیل یاد می گیرد ، مغازه هایی که زمانی ضروری به نظر می رسید به سرعت فراموش می شوند. پیاده روی در خیابان اصلی من به عنوان یک پیاده روی در میان ارواح گذشته کریسمس انجام می شود. این فروشگاه ها یک بار به من آموختند که انگلیس چیست. اکنون ساختمانها خالی است یا توسط بوک سازها یا بنگاه های املاک و مستغلات اشغال شده است و به ما نشان می دهد که انگلیس چه شده است …

[ad_2]