شمرغ ، من این نگاه را برای اولین بار در استانبول دهه ها پیش دیدم ، گویی که تازه به عشق زندگی ام رسیده ام. از انتهای شمالی پل گالاتا ، که مشرف به شاخ طلایی تا شهر به اصطلاح قدیمی است ، حتی در یک روز زمستانی آهنی خاکستری ، منظره چشمگیر باقی می ماند.
بالای آبهای شاخ طلایی و بسفر بالا می رود: در سمت چپ من مجموعه کاخ وسیع توپکاپی قرار دارد. در مقابل من شگفتی بیزانس ایاصوفیه و مسجد آبی است. و در سمت راست من Kapalicharshi یا بازار بزرگ و مسجد سلیمانیه قرار دارد. مورد آخر توسط بزرگترین معمار ترکیه میمار سنان برای بزرگترین سلطان سلیمان با شکوه ایجاد شده است.
من حتی سطح این کلانشهر را با 17 میلیون روح خراش نمی دهم ، به اندازه مدرن در مکان هایی مانند سنگاپور ، اما مانند زمان گذشته و مرموز است. پیراهنی که این فصل به شهر انداخت از زیبایی باستانی آن کم نمی کند. تقریباً به سمت اشک حرکت می کند ، من لحظه را احساس می کنم хузун، یک مفهوم ترکی تقریباً ترجمه ناپذیر است که می تواند آزادانه به عنوان مالیخولیایی دلپذیر توصیف شود.
با عبور از روی پل گالاتا ، سرم را به سمت ماهیگیران بادی که روز به روز به امید صید می آیند ، تکان می دهم پالاموت (تن ماهی با پرش) و سینکوپ (ماهی آبی). به سطل آنها نگاه می کنم تا بفهمم چه چیزی را گرفته اند ، می دانم که چندین گربه خیابانی استانبول مرا تحت نظر دارد. در استانبول ، گربه ها بسیار محبوب هستند – در بعضی مناطق حتی خانه های کوچک گربه ها در گوشه خیابان ها وجود دارد که توسط مردم با عشق تزئین شده است.
مرد میانسالی با پالتوی بلند راه می رود و به من لبخند می زند و من تعجب می كنم كه آیا او را می شناسم. استانبول به عنوان “بزرگترین دهکده در جهان” شناخته می شود که در آن می توانید با اقوام ، آشنایان گذشته و عاشقان قدیمی ملاقات کنید. حتی بعضی اوقات حتی مرده ها ظاهر می شوند.
من کارت استانبولم را می گیرم این سفر از جیب من عبور می کند و من تعجب می کنم که آیا از اسکله Eminon با تراموا به سمت بالا از تپه حرکت می کنم یا به راه رفتن در هوای سرد به مرکز شهر قدیمی ادامه می دهم. دومی را انتخاب می کنم.
من خوش شانس بودم که توانستم در این شهر روشن ، ثروتمند و غالباً دیوانه کتاب بنویسم. تقلیل اصل آن به چند پاراگراف تقریباً غیرممکن است. اما من بیش از 20 سال است که در اینجا هستم ، حتی اگر آسمان به نظر یک تهدید باشد.
خواندن
استانبول: خاطرات و شهر، نوشته شده توسط بزرگترین نویسنده زنده ترکیه ، اورهان پاموک ، راهنمای درخشان برای بزرگترین بناهای تاریخی و خیابان های هزارتوی آن است. در اینجا متکدیان و جادوگران ، مغازه های دکمه فروشی ، و دیگران کرست های هیولایی از رنگ گوشت و یونانی نیمه فراموش شده ارائه می دهند بهار (چشمه های مقدس). استانبول به خوبی با خدا کنار می آید ، اما همچنین فرصتی برای آهن کردن پول فراهم می کند.
وقتی به انتهای جنوبی شاخ طلایی می رسم ، به محلی که پیاده روی خود را آغاز کردم – به شهر تپه ای جدید ، که تحت سلطه برج گالاتا است ، نگاه می کنم. در سال 1348 توسط جنوسی ها ساخته شده است ، 63 متر ارتفاع دارد و در قسمت بالای آن یک منطقه دید دارد. در سال 1638 ، هزارفن احمد چلبی ، ماجراجو ، بال های خود را به بدن وصل کرد ، از برج پرید و از کنار بسفر سر خورد.
این منطقه که اکنون با نام بی اوغلو شناخته می شود ، زمانی محل سفارتخانه های بزرگ خارجی بود ، اما اکنون آنها فقط کنسولگری ثروتمند هستند. اسکله Karakai محل رمان الیف صفک است 10 دقیقه و 38 ثانیه در این دنیای شگفت انگیز. بر اساس زندگی کارگران جنسی و افراد تراجنسیتی ، این یک پرتره دلسوزانه و صمیمی از منطقه است. اشتباه نکنید ، استانبول شهری دشوار است و این رمان بسیاری از مبارزات روزمره شهروندان خود را برای زنده ماندن نشان می دهد.
طرفداران تریلر و جنایات قادر به مشاهده جنایتکارانه شهر هستند استانبول نوآر، گلچینی از داستان های کوتاه که توسط مصطفی ضیالان ویرایش شده است. برخلاف هالید ادیپ خانه با ویستریا (منتشر نشده است) به دوره اولیه زندگی یکی از برجسته ترین فمینیست های ترکیه در جمهوری های عثمانی و جمهوری های اولیه در استانبول اشاره می کند.
تماشا کردن
با بالا رفتن از تپه از Eminone به Sultanahmet ، از بین پارک Gulhane (زمانی بخشی از کاخ Topkapi) و بندر High – محل اقامت دولت شاهنشاهی عثمانی عبور می کنم. این مکان ها مرا به یاد یکی از محبوب ترین سریال های تلویزیونی ترکیه می اندازد ، مختشم یوزیل (قرن شگفت انگیز). واقع در دربار سلیمان با شکوه ، داستان سلطنت این سلطان و زندگی شخصی او را با تمرکز بر حرمسرا ، روایت می کند. محتشم یک فیلم بیوگرافی یا یک سریال صابونی نیست سرگیجه ، به خصوص پدیده تلویزیون ترکیه ، که ممکن است باستانی و مدرن باشد ، اما باید حاوی درام ، شور و شجاعت باشد. برای آگاهی از چگونگی تصرف استانبول توسط ترک ها ، یک مجموعه تلویزیونی قیام امپراتوری ها: عثمانی (در Netflix) – این ترکیبی از نظرات متخصص و بازسازی های باشکوه.
در تیرگی ملایم نفسانی که خاطرات آن برانگیخته شده است سرگیجه ، می بینم که یک جفت لباس رقص شکم خیس در نزدیکی یک فروشگاه هدیه آویزان شده اند. احتمالاً فیلم ترکی مورد علاقه من در تمام دوران 2011 ذن رقصنده بر اساس زندگی رقصندگان شکم – یا بهتر بگوییم ، مردان آنها ، ذن به طور سنتی ، این مردان جوان در جشن ها برنامه اجرا می کنند ، اما امروزه [though not pandemic days] آنها همچنین می توانند در کلوپ های شبانه دیده شوند. این امر اغلب آنها را با خانواده ها و مراجع مذهبی درگیر می کند ، و یادآوری می کند که مناطق وسیعی از شهر از نظر فرهنگی محافظه کار هستند.
دیدن
هنگامی که تپه را تاج گذاری می کنم و به سمت دیوانول ، معبر اصلی سلطان احمد می روم ، بیشتر جاذبه های سلطان احمد در سمت چپ من است. اولین ایاصوفیه، زمانی بزرگترین کلیسای مسیحیت بود ، سپس یک مسجد بود ، سپس یک موزه ، اکنون دوباره یک مسجد است و هنگام نمازگزاران برای بازدید کنندگان بسته است. در قسمت بیرونی آن یک شاهکار از رنگ سفال وجود دارد. داخل آن با مرمر و موزاییک عالی است.
سرگردان می شوم سلطان احمد مسجد، یک ساختار بزرگ و گنبدی شکل ، فضای داخلی آن با کاشی های آبی نفیس Iznik تزئین شده است ، از این رو نام دیگر آن – مسجد آبی. آسمان آهنین غرق می شود و من بالا می روم هیپدروم، جایی که رومی ها مسابقات ارابه را برگزار می کردند ، و بیزانسی ها ، که آنها را دنبال می کردند ، بازی های گاه شدید خود را انجام می دادند. در اینجا می توانید سه بنای اصلی را ببینید: بیزانس آبلیسک دیوار، یونان باستان ستون مار ، و ابلیکس توتموس سوم ، که در سال 390 میلادی از مصر آورده شده است. ه
چشیدن
من روی Divaniol قدم می زنم. پاسهای سمت چپ من رستوران لاله (ملقب به فروشگاه پودینگ). در دهه 1950 افتتاح شد ، این مکان زمانی پاتوق مسافران جوان غربی بود که به امید روشنگری به کاتماندو سفر می کردند. امروزه هنوز خوشمزه خود را به فروش می رساند تووک göğsü پودینگ تهیه شده از سینه مرغ شیرین ، له شده ، برنج و شیر. اما به همین مناسبت به زیر زمین می روم تا تحت معالجه قرار بگیرم.
در انتهای Divanol ورودی به وجود دارد Erebatan Shed ، یا کاخ زیرزمینی. این یک مخزن آب زیرزمینی بیزانس و یک کافی شاپ است که در آن می فروشند سهلپ ، نوشیدنی زمستانی که از شیر و پودر در ریشه ارکیده تهیه شده و با دارچین پاشیده می شود. من وقت خود را صرف گوش دادن به موسیقی کلاسیک می کنم و در این فضای طاقدار وسیع بازی می کنم ، و یک نمایش نور رنگی رنگارنگ را در میان ستون های باستان تماشا می کنم.
این شهر با غذاهای خیابانی عالی است سیمیت – دانه های کنجد که با حلقه های نان غنی شده پاشیده شده اند ، که در همه جا فروخته می شوند – برای یک زن و شوهر kokoreç، روده های تیز بره روی سیخ. چای، ای، که در اینجا به رنگ سیاه سرو می شود ، در سراسر شهر ، از جمله با عبور از کشتی بسفر ، در دسترس است. قهوه ترک، قهوه، نه چندان همه گیر ، اما می توان آن را در نزدیکی دیوان بسیار لذت بخش یافت ماکارونی (قنادی) نامیده می شود Cigdem. همچنین خدمت می کند شیرینی های خوشمزه خوشمزه نامیده می شوند بورک (با پنیر یا اسفناج) و برخی از بهترین چسبناک ، مغزدار باقلوا بشر شناخته شده است.
گوش کنید
صحنه رپ ترکیه گسترده است اما در خارج از کشور کمی شناخته شده است. می توانید کودکان را در خیابان ها بخصوص در مناطق فقیرنشین شهر مانند تارلاباشی ، مکانی چند قومی ، گاهی ناآرام اما همیشه خلاق بشنوید. شاید مشهورترین قطعه رپ ، حماسه 14 شعر باشد که نامیده می شود کنجد، کار عمیق سیاسی ایجاد شده توسط تیمی از رپرهای استانبولی.
بیشتر از گوش دادن به من عربی: تحت تأثیر موسیقی عربی ، شکلی است که با طبقه های کارگر و مبارزه آنها همذات پنداری می کند. نوعی موزیکال سرگیجه ، به خصوص در رابطه با عشق شکسته می تواند بسیار سوداوی باشد. این بزرگترین ستاره ها از جمله خواننده ها هستند بولنت ارسوی و ابراهیم تاتلیسس ، زندگی پر تلاطمی را فقط خارج از تلگرام داشته باشید. نمونه ای از موسیقی پاپ ترکیه خواننده است تارکان.
با بازگشت به پل گالاتا ، ذهنم متوجه مردی می شود که قبلاً آنجا را دیده بودم. دوست قدیمی یا شخصی معروف؟ شاید پدربزرگ دیرین من؟ در یک شهر جادویی huzun ، هر چیزی ممکن است.
باربارا نادل چتین ایکمن جرم رمان ها در استانبول اتفاق می افتد. آخرین کتاب او “تجارت خون” (عنوان 8.99 پوند) در شومیز موجود است. کتاب بعدی او Forfait است که در تاریخ 13 مه منتشر می شود